اولین محرم
روزهای خوب با تو بودن مثل برق وباد داشتن میگذشتن ومن از ذوق داشتن تو حال وهوایم وصف ناشدنی...
محرم از راه رسید وبا وجود تو در درون من انگار زلال شده بودم، یاد علی اصغر که میافتادم،بیشتر دلم خون میشد.
امسال بیشتر حس مادری مثل رباب را حس میکردم.
من تورا تنها چند روز قبل از آغاز سفرت درون من ،نذر ارباب حسین علیه السلام کرده بودم.
وتو بی صبرانه با آمدن نام ارباب قدم به عرصه وجود من نهادی تا بیایی و نذر ارباب باشی وحسینی شوی و حسینی بمانی...
یاحسین فرزندم را به تو سپردم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی